سيداميرعليسيداميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

امیر علی عزيز دل مامان و بابا

يك هفته ي پر مشغله

سلام عزيز دل ماماني اين هفته خيلي وقتم پر بود و نتونستم بيام به وبت سر بزنم آخه مي دوني گلم من از روز شنبه كلاس رانندگي ثبت نام كردم و چون آموزشگاهي كه اسم نوشتم نزديك خونه مامان جون بود هر روز بابايي مهربون ما رواونجا مي رسوند و شب كه كارش تموم مي شد مي يومد دنبالمون ازش خيلي ممنونم و خيلي عاشقشم من هم تو رو مي ذاشتم پيش خاله جون و مي رفتم كلاس آخه به خاله مينو خيلي عادت داري و خاله جون هم خيلي خوب از تو نگهداري مي كنه دست گلش درد نكنه چهارشنبه امتحان آيين نامه داشتم و با نمره كامل قبول شدم(ببين چه مامان زرنگي داري گلم) قرار شد كه يكشنبه هفته آينده براي تعيين ساعت تو شهري برم امروز هم كه تولد عسل جون بود و از عصر رفتيم اونجاو تا آخر...
26 خرداد 1391

يك سالگي قند عسل

عشق مامان وبابا تولدت مبارك روز جمعه دوازده خرداد يك ساله شدي عزيز دلم ما هم يه جشن تولد كوچيك خانوادگي  برات گرفتيم تو هم كه خيلي شيطون شده بودي همش مي خواستي به كيك و وسايلي كه روي ميز چيده شده بود دست بزني با كلي زحمت تونستيم ازت فيلم و عكس بگيريم شب خوبي بود خيلي خوش گذشت مامان جون (مامان من) برات ماشين كنترلي هديه داد و مادر جون (مامان بابايي) هديه نقدي دادند دست گلشون درد نكنه .شب قبلش هم آقا مهدي و سميه جون (پسرداييم و خانومش) به همراه آقا احسان و ريحانه جون(از دوستان) گفتند مي خوان بيان براي تبريك.من كه فكر نمي كردم اونها يادشون باشه  خيلي خوشحال شدم دستشون درد نكنه برات كادو لباسهاي خوشگل آوردن اون شب هم خيلي خ...
17 خرداد 1391
1